کد مطلب:90417 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130

پرواپیشه و گذشت از خطا











«یعفو عمن ظلمه»

واژه ها

«العفو: القصد لتناول الشی ء... و عفوت عنه: قصدت ازاله ذنبه صارفا عنه... فالعفو هو التجافی عن الذنب.»:

عفو چیزی را برداشتن، از او گذشتم، یعنی گناه او را نادیده گرفتم است، پس عفو، درگذشتن از گناه است.

عفو: گذشتن از گناه، بخشودن و گذشت كردن است.

ترجمه: پرواپیشه، ستمكار (پشیمان) را می بخشد

شرح: استعمال واژه ی عفو و گذشت در جایی صحیح است كه بخشایشگر، بر انتقام قدرت داشته باشد، اما به لحاظ مكرمت و بزرگواری، از گنهكار می گذرد و گذشت را بر انتقام ترجیح می دهد، از اینرو گفته اند: «العفو فضیله تحت الشجاعه»: گذشت

[صفحه 431]

فضیلتی است كه در تحت شجاعت قرار گرفته و از مصادیق روشن آن می باشد. بنابراین ستمگری كه به ستم خود می نازد، در گام اول باید او را مجازات نمود، تا نیروی ظلمش شكسته گردد و از اقدام ددمنشانه دست بكشد، اما انسانهای بافضیلت و بزرگوار با حس انتقام و قدرت بر انتقام گرفتن، شجاعانه جرم او را نادیده گرفته از او می گذرند.

«قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: علیكم بالعفو فان العفو لا یزید العبد الا عزا فتعافوا یعزكم الله.»: پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: شما را به عفو و گذشت توصیه می كنم، زیرا گذشت است كه انسان را عزت می بخشد، پس از یكدیگر بگذرید تا خداوند شما را همیشه عزت ببخشد.

«عن علی بن الحسین زین العابدین علیهماالسلام: اذا كان یوم القیامه جمع الله تبارك و تعالی الاولین و الاخرین فی صعید واحد ثم ینادی مناد این اهل الفضل؟ قال: فیقوم عنق من الناس فتلقاهم الملائكه، فیقولون: و ما كان فضلكم؟ فیقولون: كنا نصل من قطعنا و نعطی من حرمنا و نعفو عمن ظلمنا، قال: فیقال لهم: صدقتم، ادخلو الجنه.»: امام زین العابدین علیه السلام فرمود: در روز قیامت خدای تبارك و تعالی، اولین كاروان انسانها و آخرین آنها را در زمین محشر جمع نموده، سپس منادی گوید: اهل فضل كجایند؟ گروهی برخاسته گویند: ماییم اهل فضیلت، پس فرشتگان آنها را استقبال نموده و گویند: فضیلت و برتری شما در دنیا چه بود؟ گویند: آن كس كه با ما قطع رابطه می كرد، رابطه ی قطع شده را پیوند می كردیم و آنكه ما را از انعام و بخشش محروم می نمود، او را به انعام و بخشش خرسند ساختیم و آنكه بما ظلم و ستم روا می داشت، از او گذشته و جرمش را نادیده می گرفتیم. فرمود: به آنها گفته می شود راست گفتید، فضیلت و برتری همین است كه شما به آن عمل كرده اید، اكنون به فضل پروردگار، به بهشت وارد شوید.

آری فضیلت و برتری یك انسان، به عملكرد اوست اگر آن عمل برتر از اعمال

[صفحه 432]

دیگر باشد، بی تردید عامل به آن نیز، از دیگران برتر خواهد بود، چرا كه فضیلت افراد به عملی، با فضیلت آن عمل بستگی دارد. جزا و پاداش نیز، به تناسب عمل است از اینرو در حدیث فوق الذكر، خداوند آن گروه فضیلت پرور را، بدون حساب به بهشت می برد و به انعام و بخشش خاص، آنها را متنعم می نماید.

شیخ نصرالله بن مجلی، از ثقات اهل سنت گوید: علی بن ابی طالب علیه السلام را در خواب دیدم و گفتم: یا امیرالمومنین! مكه را فتح كرده گفتید: «من دخل دار ابی سفیان فهو آمن» هر كس به خانه ی ابوسفیان پناه برد، در امن و امان است، اما آل ابی سفیان، در كربلا به فرزندان تو چه ظلمها كه نكردند؟ فرمود: ابیات ابن سیفی را شنیده ای؟ اما سمعت ابیات ابن الصیفی فی هذا؟ گفتم: نه فرمود: اسمعها منه، ابیات را از خود او بشنو. از خواب بیدار شدم و به خانه ی وی رفتم، او مرا استقبال نمود و من صورت خوابم را برای او بازگو كردم، ناگهان آهی دردناك از دل بركشید و در حالی كه اشك در دیدگانش موج می زد، سوگند یاد می نمود و به من گفت: تا به حال این اشعار را نه برای كسی خوانده ام و نه كتابت كرده ام، این اشعار را در شب گذشته سروده بودم كه مولایم به آن خبر داده است، سپس ابیات را برایم خواند:


ملكنا فكان العفو منا سجیه
فلما ملكتم سال بالدم ابطح


و حللتم قتل الاساری و طالما
غدونا علی الاسری نعف و نصفح


فحسبكم هذا التفاوت بیننا
و كل اناء بالذی فیه یصنح


زمانی كه قدرت به دست ما بود، عفو و گذشت ما، همه را در بر گرفته و خوی ما در این راه معرف شخصیت ما بود، اما همین كه قدرت به دست شما افتاد، سیل خون بی گناهان، در زمین ابطح به راه افتاد. شما خون اسیران ما را مباح دانستید، اما ما اسیران

[صفحه 433]

شما، بخشیدیم، همین تفاوت در معرفی شخصیت ما و شما كافی است و هر ظرفی به آنچه كه در آن است تراوش كند (از كوزه همان تراود كه در اوست) و این كنایه از سرشت پاك جانشینان و اولاد پیامبر است كه عفو و گذشت را، در پیشاپیش رفتار خود با اسیران گذارده اند و آن هم خوی پست و طبیعت وحشیانه ی امویان است كه در وقت قدرت، سیل خون به راه انداختند.

به عبارت دیگر، در سرشت هر كس، هر چه وجود دارد، با گذشت زمان به ظهور خواهد رسید. در روایات رهبران دینی، از نقش عفو و اغماض به طرز جالبی در جامعه، توصیف و از گذشت كننده، تمجید كرده و او را به بزرگی و عزت یاد كرده اند.

در مقایسه ی عفو با حلم، این نكته ملحوظ است كه گذشت از دو جهت، بر حلم، امتیاز دارد:

1. آنكه انسان بردبار خود را از گزند غضب و دیگر علل شكست حفظ نموده و موقعیت اجتماعی خود را تثبیت می كند، اما از بخشودن و مهربانی او با طرف مقابل، صحبتی در بین نیست، ولی عفو این امتیاز دارد كه اگر در جایی پیدا شد، خاطر بخشنده را آرام نموده و جرم طرف مقابل را ندیده می گیرد.

2. عفو بر حلم این امتیاز دارد كه نه تنها شخصیت بخشنده از گزند بلكه علل بخشوده شده را نیز تجدید حیات می كند و احترام از دست رفته را به او بازمی گرداند.

به هر حال در گفتار مولا گذشت، شكرانه ی نعمت قدرت، معرفی شده، آنجا كه می فرماید:

«اذا قدرت علی عدوك فاجعل العفو عنه شكرا للقدره علیه.»:

زمانی كه به دشمن دست یافتید و بر او غالب شدید، پس بخشیدن او را شكرانه ی قدرتت قرار داده و نعمت عفو را شكرگزاری كنید.

[صفحه 434]


صفحه 431، 432، 433، 434.